خاطرات یک پارتیزان شهری! کتی بروین، ترجمه: فرانک فرید ۸ صبح. ما امشب چسباندن پوستر در سطح شهر را شروع میکنیم. باران بیامان میبارد. هواشناسی گفته سرعت باد ۴۴ کیلومتر بر ساعت و «احتمال بارندگی در همهی مناطق صد در صد هست.» چه شود! مدتهاست از تصویری که از زنان …
ادامه نوشته »حقوق زنان حقوق بشر است
حقوق زنان حقوق بشر است رانا حسینی، ترجمه: فرانک فرید وقتی قتلی در اُردن اتفاق میافتد، نام قربانی یا آدرسش را فاش نمیکنند؛ بنابراین وقتیکه از یک منطقهی شلوغ و فقیرنشینِ حاشیهی پایتخت، عمان، از راههای ناهموار و شنی تپهها میرفتم، واقعا مطمئن نبودم از کجا سر درخواهم آورد. …
ادامه نوشته »روکمکنی در مدرسه
روکمکنی در مدرسه راشل، برگردان: فرانک فرید دبیرستان ما حیاطی دارد که زنگهای سیاحت و وقت ناهار همه تویش پلاس میشوند. مدرسه ما چندان بزرگ نیست، بنابراین از روی نیمکتهای انتهای این حیاط میشود همه را دید. معروفترین پسرهای دبیرستان عادت به نشستن روی آن نیمکتها را داشتند و به …
ادامه نوشته »تغییر جهان در نه روز!
تغییر جهان در نه روز! تری ام. موهه، برگردان: فرانک فرید یکشنبه، اولین روز: طرحِ ایده «ذلّه شدم بابا، هرروز صبح که منتظر اتوبوس مدرسهام، کونم یخ میزنه»، این را دوستم، روبرتا وقتیکه روی تخت اون دراز کشیده بودیم و فیریتوز میخوردیم، گفت. «قانون مسخرهای هست»، ادا با عصبانیت و اخموتخم گفت. من سرم را به …
ادامه نوشته »