خانه / زن / جربزه‌ی زنانه / اکتیویسم جمعی / روکم‌کنی در مدرسه

روکم‌کنی در مدرسه

روکم‌کنی در مدرسه

دبیرستان ما حیاطی دارد که زنگ‌های سیاحت و وقت ناهار همه تویش پلاس می‌شوند. مدرسه ما چندان بزرگ نیست، بنابراین از روی نیمکت‌های انتهای این حیاط می‌شود همه را دید. معروف‌ترین پسرهای دبیرستان عادت به نشستن روی آن نیمکت‌ها را داشتند و به هر دختری که از جلوشان رد می‌شد، زل می‌زدند و به قسمت‌های مختلف بدنش از یک تا ده نمره می‌دادند. برای همین دخترها واهمه داشتند از سالن ناهارخوری پا بیرون بگذارند. این وضعیت سال‌ها ادامه داشته و من کاملا مطمئن هستم به همین علت است که مدرسه ما یکی از بی‌انضباط‌ترین مدارس ایالتِ ما است!

من با این پسرها دوست بودم و همه آن‌ها را می‌شناختم و می‌دانستم که آن‌ها مرا هم رتبه‌بندی می‌کنند، اما خوشحال بودم از اینکه هیچ‌وقت آن را در میان جمع اعلام نمی‌کنند که من تحقیر بشوم. تا اینکه یک روز:

ــ شش

ــ چی؟ حرفش هم نزن. این راشلِ. هشت.

ــ خب! هفت به خاطر پایین‌تنه‌اش و ۵/۵ برای بالا‌تنه‌اش.

آن‌قدر احساس پوچی و حقارت کردم که بقیه وقت ناهار را در سرویس بهداشتی مدرسه قایم شوم.

اما آن روز یک اتفاق دیگر هم افتاد. دخترهای مدرسه که معمولا باهم در رقابت بودند و نسبتِ به هم بی‌ترحم، به حرف آمدند. این اتفاق موقعی افتاد که من در سرویس بهداشتی با این پیشنهاد که باید علیه پسرها وارد عمل بشویم، همه را دورهم جمع کرده بودم.

روز بعد، از وقت نهار یک دسته از ما دخترها نیمکت پسرها را تسخیر کردیم. نشستیم و منتظر شدیم تا پیدایشان شود. وقتی نزدیک شدند ما هم‌ رتبه‌ی آن‌ها را اعلام کردیم. همه‌چیز با برنامه پیش رفت: وقتی به‌طرف ما آمدند که با هامان حرف بزنند، پیراهنشان را بالا زدیم و کشیدیم. همان‌طور که آن‌ها هرروز با ما همین کار را می‌کردند. بعداً به هرکدامشان یک نامه دادیم که من نوشته بودم و همه‌ی ۱۵۸ دختر مدرسه امضایش کرده بودیم. در این نامه نوشته شده بود که پسرها باید فوراً به این رفتارشان خاتمه دهند، وگرنه ما دیگر این وضع را تحمل نخواهیم کرد.

این کار یک شوخی به نظر می‌رسید، اما نتیجه این شد که همه آن‌ها دست از این کارهایشان کشیدند و بجای اینکه سر موضع هولناک قبلی‌شان روی نیمکت‌ها بنشینند و نمره بدهند، در سالن ناهارخوری باهم گرم می‌گرفتند. اگر هم یکی از آن‌ها به ما خرده می‌گرفت، یا عصبانی می‌شد یا متلک می‌پراند، دوستانش فوراً او را ساکت می‌کردند.

اینکه من کار به این خوبی را در حق دخترها کرده بودم خیلی عالی بود، بخصوص برای دخترهای جدیدالورودی که تازه پا به سالن‌های هولناک دبیرستان می‌گذاشتند.

 

راشل یک شاگرد دبیرستانی است که از این ایده‌ی کتاب که زنان را تجلیل می‌کند، خیلی خوشش می‌آید.

درباره ی ayhan

همچنین ببینید

بزن‌بزنِ خارج از رینگ

بزن‌بزنِ خارج از رینگ اِمی چمبرز، ترجمه: فرانک فرید هرکسی که مرا می‌شناسد، می‌داند که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *