من هم فحش دادم!
سالها قبل به یک جلسه کاریِ یک شرکت بسیار سنتی دعوت شده بودم. منظورم از عنوان کردن “سنتی”، گفتن این نکته است که این شرکت بیش از ۱۰۰ سال سابقهی کار داشته و من اولین زنی بودم که در یک جلسهی فنی در آنجا شرکت میکردم.
در طول جلسهی این آقایان، درجهی حرارت جلسه بالا رفت، صورتها برافروخته و رگهای گردن کشیدهتر شد؛ و خب، زبان جلسه، بگذارین فقط بگویم که حسابی ملوّن شد. تمام چشمها برگشت بهطرف من، و من وانمود کردم متوجه نشدهام.
در خاتمهی جلسه رئیسم مرا کناری کشید و گفت، «معذرت میخوام. حرفها از کنترل خارج شد.» که گفتم، عذرخواهی ایشان را میپذیرم، اما بهتره دفعهی بعد زیپ دهن کثیفشونو باز نکنن!
لوئیز چیوتّی حداقل تا دو سال بعد شغلش را از دست نداد!