خانه / ادبیات (صفحه 3)

ادبیات

این زن

این زن سوخت برید ریخت شکست سوخت برید ریخت شکست باز در تنگنای پختن و رُفتن، دلی فرسود که دیگر خنده‌ی کودک چند بار باید تا بگشاید دلش را تا خنده زند به رویش هر دست ِ نوازش زمخت در نظرش، شتاب در وجودش تا یک دریا شستن تا پیوسته‌ی …

ادامه نوشته »

صبح بی صلاحی

صبح بی صلاحی صبح بر صفحه تلفن همراهم نام “عمران صلاحی” را دیدم! بر آن لعنت فرستادم که هر بار نام بزرگی را که رفته برایم با چند کلمه نشان می دهد؛ که ما را بی همراه گذاشته و رفته. صبح بر صفحه تلفن همراهم نام “عمران صلاحی” را دیدم! …

ادامه نوشته »

کوچه

کوچه آیایشیق بیر گئجه سنسیز او گذردن یئنه کئچدیم باشا باش گؤز باخیش اولدوم، آراییب ایزلری سئچدیم سنی گؤرمک هوسیایله، بیر جوشوب مین کره داشدیم یئنه اولدوم دلی سئودالی کی واردیم!  آی ایشیق بیر گئجه سنسیز او گذردن یئنه کئچدیم باشا باش گؤز باخیش اولدوم، آراییب ایزلری سئچدیم سنی …

ادامه نوشته »

شعرهایم نوبت را به یک خواست دیگر دادند

شعرهایم نوبت را به یک خواست دیگر دادند اولین بار در کتابخانه دانشگاه در حال خواندن ترجمه ی شعری انگلیسی که به ترکی برگردانده بود، دیدمش هرچند الان هیچکدام از کلمات شعرش در خاطرم نمانده است، اما آنروز واژه هایش چنان نزدیک ، گرم و روان آمدند که پس از …

ادامه نوشته »

تبریزی که نمی شناختمش

با «دو قدم این‌ور خط» احمد پوری تبریزی که نمی شناختمش فرانک فرید توصیه می‌کنم کسانی که این کتاب را هم نخوانده‌اند این نقد را بخوانند! ۱۰بهمن ۸۸ احمد پوری احمد پوری مترجم شعر است و ترجمه‌ی‌ شعر، شبیه راه رفتن روی طنابِ بندبازی است. باید آن‌قدر شاعر باشی که …

ادامه نوشته »

سئوگیلیم

سئوگیلیم آرتور نرده‌لرین دیبینده دایانیب، قاپیچی‌نی گؤزله‌دی. ایشین شووقوندان تئز دورموشدو بوگون. قیزیشماق ایچون ال‌لرین بیرـ‌ بیرینه سورته‌رک، نرده‌لردن ایچری‌یه گؤز تیکدی. هاچاندان هاچانا کیشی گلیب چاتدی. قاپی‌نین قیفیلین آچیب، آغیر دمیر چرچیوه‌نی چکدی، قاپی یاواش آچیلدی. آرتور نرده‌لرین دیبینده دایانیب، قاپیچی‌نی گؤزله‌دی. ایشین شووقوندان تئز دورموشدو بوگون. قیزیشماق ایچون …

ادامه نوشته »