خانه / زن / جربزه‌ی زنانه (صفحه 3)

جربزه‌ی زنانه

توضیحِ مترجم: روایات مجموعه جربزه‌ی زنانه، تعدادی از صدها ماجرایی است که «ریوکا سالمن» آن‌ها را گردآوری و سپس تعداد قابل توجهی از آن‌ها را ویرایش و به‌صورت کتاب چاپ کرده است. او از زنان خواسته تا ماجراهای کوچک و بزرگ خود، از تجربه‌های زنانه‌شان را برای او بفرستند و سپس او این روایت‌ها را بسته به نوعشان به‌صورت زیر بخش‌بندی کرده است:
فصل ۱: واکنش‌های آنی
فصل ۲: کنشگری توأم با تعقل و منجر به تغییر زندگی
فصل ۳: تصمیم‌گیری برای تن و احساس جنسی خود
فصل ۴: اَعمال مخاطره‌آمیز
فصل ۵: مقاومت فردی
فصل ۶: اکتیویسم جمعی
فصل ۷: کار از روی عصبانیت
(که من هنوز آن‌ها را به شیوه بالا بخش‌بندی نکرده‌ام تا در پراکندگیشان تنوع لازم را داشته باشند)
تک‌تک روایت‌های این کتاب ، وجد و هیجانِ کارهای متهورانه زنان و کوتاه نیامدن آن‌ها در مواجهه با مشکلات خرد و کلان را به ما منتقل می‌کند؛ کارهایی که این زنان در مقابله با خشونت، تبعیض جنسی، جنس‌گرایی و تعصب نژاد‌ی
(راسیسم)، و… انجام داده‌اند، مشوقی است برای هرکدام از ما برای نوشتن و یا انجام کاری مشابه و یا یافتن راهی جدید!

موعظه‌ برای مجرم!

موعظه‌ برای مجرم! کاتلین تار، برگردان: فرانک فرید صبح ملایم یک روز تابستانی، هنوز خواب‌آلود بودم که صدای گوش‌خراش شکستن چیزی خواب ازسرم پراند. بلند شدم ببینم چی شده. درحالی‌که فقط یک لباس‌خواب صورتی مدل بچه‌گانه کوتاه تنم بود، درِ اتاق‌خواب را باز کردم و در مقابلم مردی را دیدم …

ادامه نوشته »

نقاشِ شهر

نقاشِ شهر ساشا کلر مکینز، برگردان: فرانک فرید برگشت به عقب _ اواسط دهه‌ی ۷۰ است. انجمن مقام زن کانادا از من به‌عنوان یک هنرمند دعوت می‌کند تا به تهیه‌ی اطلاعات برای مرکز امور فرهنگی سلطنتی کانادا بپردازم. دو هفته‌ی اول، کار در شهر خودم، در اونتاریو، شروع می‌شود و دو هفته‌ی بعدی …

ادامه نوشته »

دستشویی‌ای از آنِ ما!

دستشویی‌ای از آنِ ما! کاترین رابلی در اواسط ۱۹۸۰ وقتی به میانسالی‌ام نزدیک می‌شدم، هیجده سالی می‌شد که به‌عنوان یک صنعتگرِ زن، بسیاری از مشکلاتِ چنین محیط‌های کاری را تحمل کرده بودم. من فلزکار بودم با رشته سختِ کاری که در پروژه‌های بزرگ کار می‌کردم. برای اینکه دیدِ بهتری از …

ادامه نوشته »

پرداخت بهای هر چیز

پرداخت بهای هر چیز مونیک باودن قبلا به ما تذکر داده بودند که بیرون رفتن در خیابان‌های دیترویت در تاریکی شب، می‌تواند خیلی خطرناک باشد، اما هم من، و هم آلیس گرسنه‌مان بود. ما محوطه‌ی امنِ اجلاس را در کوبال هال ترک کردیم و به‌سوی جایی که قبلا برای صرفِ شام نشان …

ادامه نوشته »

سرتان به کار خودتان نباشد!

سرتان به کار خودتان نباشد! مری‌آن مکورت دو سال قبل، از خیابان اصلی‌ای که سر راهم به خانه بود، از سرِکار برمی‌گشتم که متوجه شدم مردِ جوانی دختر نوجوانی را کتک می‌زند و زمین می‌اندازد. درحالی‌که به‌سرعت می‌گذشتم دیدم دختره چند بار سعی کرد بلند شود و فرار کند، اما …

ادامه نوشته »