ترس از زنان تحصیلکرده!
این مطلب نشان میدهد که چگونه با افزایش تعداد زنان تحصیلکرده، در امریکا هم مقامات دانشگاهی و دولتی چگونه واهمه خود را از این امر نشان میدادند. [مترجم]
بوستون- زنان تحصیلکرده، همواره بعضی از مردم را نگران میکنند!
در سال ۱۸۷۳ وقتی هنوز کمتر از ۱۵٪ دانشجویان زن بودند، “ادوارد کلارک” از دانشگاه هاروارد، در مورد اینکه چگونه رشد مغز زنان منجر به کوچک شدن رَحم آنها میشود، توضیحات علمی میداد!
در سال ۱۸۸۹ که زنان کمتر از ۲۰٪ دانشجویان را تشکیل میدادند، دانشمند برجسته، “آر کلمن” به آنها هشدار میداد: «زنان در آستانه ویرانی هستند… هشیار باشید!! یافتههای علمی نشان میدهد زنانی که تحصیل میکنند، بیشتر آسیب میبینند.»
در سال ۲۰۰۲ اعلام کردند، ۵۷٪ مدارک کارشناسی را زنان به خود اختصاص دادهاند و تعجبآور اینکه این مسئله را مانند بحرانی ملی تلقّی کردند. تابستان آن سال روزنامهها با تیترهای درشت این پرسش را مطرح کردند: «پس پسرها کجا هستند؟»
“کریستینا هوف سامرز” نویسنده مقالهٔ «اعلان جنگ علیه پسرها»، همهجا این موضوع را مطرح میکرد: «کلید جنسیت را روشن کردهایم» و «از نظر تحصیلات دختران روز بروز قوی و قویتر و پسران ضعیف و ضعیفتر میشوند.»
درعینحال رؤسای دانشکدههایی که بخش اعظم دانشجویان آنها زن بودند، برای بالا بردن ظرفیت جذب دانشجویان پسر تلاش میکردند، بدون آنکه نام «تبعیض مثبت» (به نفع مردان!) روی برنامههایشان بگذارند. “بیزینس راندتیبل”، سازمانی متشکل از مدیران ردهبالای شرکتهای مهم، بودجهٔ تحقیقی را فراهم آورد تا مشخص شود، چه بر سر ــ بهجرئت بگویم ــ وراثِ مسلّمِ آنها (پسران) آمده است!
به نظر میرسد هر کس در مراکز آموزش عالی تحصیل میکند باید مبحث شکاف جنسیتی را هم بخواند و به سؤالات طرحشده در امتحان پاسخ گوید: آیا زنان برندهاند؟ آیا مردان بازندهاند؟ آیا برد زنان به باخت مردان میانجامد؟ اما قبل از اینکه شما به این سؤالات پاسخ دهید، چند واقعیت را در نظر بگیرید.
اکنون ۳/۸ میلیون زن و ۴/۶ میلیون مرد در دانشگاهها تحصیل میکنند. این شکاف جنسیتی درواقع، مرحله متأخر از روند تدریجی و طولانی است که بعد از جنگ ویتنام شروع شد و مردان را در مقابل انگیزه قوی رفتن به جبهه و یا ماندن و ادامه تحصیل قرار داد. در دو دههٔ اخیر نیز تعداد مردان با مدرک کارشناسی افزایش یافته، اما تعداد زنان با تحصیلات عالی بسیار بیشتر و با آهنگ سریعتری افزایش یافته است. «ژاکلین کینگ» عضو شورای آموزش میگوید: «اطلاق موفقیت زنان به این موضوع بیشتر صادق است تا اطلاق شکست مردان به آن». البته «موفقیت» محدودیتهای خاص خود را دارد. شکاف جنسیتی وقتی معکوس میشود که زنی به درجه دکترا میرسد، اینجاست که مسیر تصدی شغلهای ردهبالا بهسرعت به روی او بسته میشود.
اما در آموزش عالی مسئله جنسیت تنها بخشی از آمار است. واقعیت این است که شکاف آموزشی از عوامل نژادی و طبقاتی بیشتر متأثر است. برای شروع باید بدانیم، فاصلهای بین زنان و مردان سفیدپوست وجود ندارد. تفاوت اصلی در آمار از اقلیتها ناشی میشود. در حقیقت شکاف اصلی به علت افزایش در تعداد زنان اقلیتهای قومی و نژادی است. بهعنوانمثال در میان آفریقایی ـ آمریکاییها در مقابل هر مرد تحصیلکرده، دو زن تحصیلکرده داریم. اگر عامل درآمد را در نظر بگیریم میبینیم دانشآموزان اقشار کمدرآمدِ اقلیتها، تمایل کمتری برای رفتن به دانشگاه دارند، اما در مورد زنان مسئله فرق میکند. زنان این اقشار بههرحال راهی برای رفتن به محیط دانشگاه پیدا میکنند.
به نظر کینگ، این موضوع بیشتر به بازار کار مربوط است. یک پسر از قشر کمدرآمد و مردد به ادامه تحصیل، ممکن است نگاهی به اطراف بیندازد و شغلی متناسب یک فرد ۱۸ ساله پیدا کند؛ اما یک دختر، طبق روال سنتی جامعه، بدون داشتن تحصیلات عالی نمیتواند شغل مناسبی مثلاً در یک مرکز درمانی یا اداری پیدا کند. بههرحال خبر خوب یا بد این است که زنان هنوز نیاز به مدرک دانشگاهی دارند تا بتوانند حقوقی برابر با یک مرد با مدرک دیپلم داشته باشند.
من نمیخواهم مشکل اصلی را نادیده بگیرم. ما باید نگران این باشیم که چرا نسل جوان ما پشت یک سیستم اقتصادی مبتنی بر تحصیلات عالی گیر میکند و باید بپرسیم چرا مردان اقشار کمدرآمد و مردان اقلیتهای قومی و نژادی ازلحاظ تحصیلات، موفقیت کمتری نسبت به بقیه مردم به دست میآورند.
اما اگر بحرانی وجود داشته باشد، موضوع مربوط به مسئله زن بودن یا مرد بودن نیست. چنانچه “ژاکلین وودز”، رئیس مجمع زنان دانشگاهی عنوان میکند: «میگویند، زنان جایگزین مردان میشوند، این زنگ خطر نیست؟! اینها بحث بینتیجهای را شروع کردهاند که من نمیخواهم وارد آن بشوم.»
اما لازم نیست مدرک کارشناسی داشته باشید تا به کنه مطلب این خبر داغ پی ببرید: «بههرحال و بهر وضعیت، زنان روال طبیعی کارها، بخصوص نظم ازدواج را بر هم زدهاند.» چنانچه “توماس مورتنسن” از کالج “پِل” به یک خبرنگار میگوید: «۱۷۰ هزار زن با مدرک کارشناسی بیشتر از مردان داریم، این تعداد نمیتوانند بهراحتی، مردانی با تحصیلات دانشگاهی برای ازدواج پیدا کنند.»
خُب! چرا آن موقع که تعداد زنان تحصیلکردهی کمی برای ازدواج با مردان داشتیم کسی هشدار نمیداد؟ … بههرحال خانمهای دانشجو متوجه باشند: «شما در آستانه ویرانی قرار دارید… هشیار باشید!! با گرفتن مدرکتان با بحران پیدا کردن شوهر مواجه خواهید شد. حال خود دانید، تحصیل بهتر است یا کوچک شدن رحم شما؟!»